بازدید امروز : 149
بازدید دیروز : 42
در خصوص صبر و تحمل و اینکه چه میزان می توان صبر کرد و در چه مواردی صبر جائز است و در مجموع شرایط صبر را بیان فرمایید؟
صبر در حقیقت از مقامات دین و منازل سالکین الی الله در مسیر خدایی شدن است و خدای متعال به صابران وعده بهشت و اجر بدون حساب داده است. انما یوفى الصابرون اجرهم بغیر حساب (زمر, 10)
در این زمینه به نکاتی توجه کنید :
1- در روایات صبر بر سه شعبه تقسیم شده است که عبارت است از صبر بر طاعت و صبر بر معصیت و صبر بر مصیبت .
2- در هر کدام از این سه نوع صبر اگر انسان صابر نباشد به گناه خاص آن نوع مبتلا می شود . مثلا اگر براطاعت از دستورات الهی صبور نباشد و بار تکلیف و مسئولیت را نسبت به اطاعت ازفرامین الهی به دوش نکشد نتیجه آن ترک دستورات الهی است که گناهی بزرگ است . انسانی که مجهز به سلاح صبر و استقامت نیست از حدود الهی تجاوز می کند و برای رسیدن به خواست خود و تامین نیاز خود مرتکب حرام خواهد شد . در مورد صبر بر معصیت روشن است که صابر نبودن مستلزم ارتکاب گناه و شکستن حریم الهی است که زمینه ساز انجام بسیاری از گناهان و آلوده شدن به انواع مفاسد است . در مورد صبر بر مصیبت نداشتن صبر منجر به عدم رضایت از مشیت و مقدرات و خواست و قضای الهی است که ممکن است به کفر منجر گردد .
3- برای آگاهی بیشتر از نقش و جایگاه صبر در زندگی انسان و موفقیت های او در زندگی دنیا و آخرت به توضیح ذیل توجه کنید :
صبر هرگز به معنى تحمل بدبختیها و تن دادن ذلت و تسلیم در برابر عوامل شکست نیست، بلکه صبر و شکیبایى به معنى پایدارى و استقامت در برابر هر مشکل و حادثه در راه کمال و خدایی شدن انسان است.
لذا بسیارى از علماى اخلاق براى صبر سه شاخه ذکر کردهاند:
صبر بر اطاعت (مقاومت در برابر مشکلاتى که در راه طاعت وجود دارد).
صبر بر معصیت (ایستادگى در برابر انگیزههاى گناه و شهوات سرکش و طغیانگر).
و صبر بر مصیبت (پایدارى در برابر حوادث ناگوار و عدم خود باختگى و شکست روحى و ترک جزع و فزع).
کمتر موضوعى را در قرآن مىتوان یافت که مانند صبر تکرار و مورد تاکید قرار گرفته باشد، در قرآن مجید در حدود هفتاد مورد از صبر، سخن به میان آمده که بیش از ده مورد از آن به شخص پیامبر ص اختصاص دارد.
تاریخ مردان بزرگ گواهى مىدهد که یکى از عوامل مهم یا مهمترین عامل پیروزى آنان استقامت و شکیبایى بوده است، افرادى که از این صفت بىبهرهاند در گرفتاریها بسیار زود از پا در مىآیند و مىتوان گفت نقشى را که این عامل در پیشرفت افراد و جامعهها ایفا مىکند، نه فراهم بودن امکانات دارد و نه استعداد و هوش و مانند آن.
به همین دلیل در قرآن مجید روى این موضوع با مؤکدترین بیان تکیه شده است، آنجا که مىگوید: إِنَّما یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ: صابران پاداش خود را بىحساب مىگیرند (زمر- 10).
و در مورد دیگر بعد از ذکر صبر در برابر حوادث مىخوانیم: إِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ: این کار از محکمترین کارها است (لقمان- 17).
اصولا ویژگى استقامت و پایمردى، این است که فضائل دیگر بدون آن ارج و بهایى نخواهد داشت که پشتوانه همه آنها صبر است و لذا در نهج البلاغه در کلمات قصار مىخوانیم:
و علیکم بالصبر، فان الصبر من الایمان کالراس من الجسد، و لا خیر فى جسد لا راس معه، و لا فى ایمان لا صبر معه:
بر شما باد به صبر و استقامت که صبر در برابر ایمان همچون سر است در مقابل تن، تن بىسر فایدهاى ندارد، همچنین ایمان بدون صبر ناپایدار و بىنتیجه است .
در روایات اسلامى عالیترین صبر را آن دانستهاند که به هنگام فراهم آمدن وسائل عصیان و گناه انسان مقاومت کند و از لذت گناه چشم بپوشد.
درصدر اسلام به مسلمانان انقلابى نخستین که دشمنان نیرومند و خونخوار و بىرحم از هر سو آنها را احاطه کرده بودند، دستور داده شده بود که در برابر حوادث مختلف از قدرت صبر و پایمردى کمک بگیرند، که نتیجه آن استقلال شخصیت و اتکاء به خویشتن و خود یارى در پناه ایمان به خدا است و تاریخ اسلام این حقیقت را به خوبى نشان مىدهد که همین اصل اساسى پایه اصلى همه پیروزیها بود.
صبر جمیل که در قرآن کریم آمده است, اشاره به کیفیت صبر دارد. خداى سبحان در قرآن کریم پیامبران را خصوصا مؤمنین را عموما به صبر دعوت مىکند. فاصبر صبرا جمیلاً . در این آیه پیامبر اکرم(ص) را مخاطب ساخته مىفرماید: صبر جمیل پیشه کن و در برابر استهزاء و تکذیب و ازار آنها شکیبا باش.
یا در آیه 18 سوره یوسف که مىفرماید: ... فصبر جمیل والله المستعان على ما تصفون. که از زبان حضرت یعقوب نقل مىکند، وقتى به حضرت یعقوب(ع) پیراهن آغشته به خون دروغین یوسف را برادران یوسف نشان دادند فرمود «فصبر جمیل» با این که قلبش مىسوخت و جانش آتش گرفته بود و آیات متعدد دیگر که ضمن دعوت به صبر، اجر و ثواب صابران را گوشزد مىکند.
صبر جمیل در روایات: امام باقر(ع) در پاسخ از سؤال از صبر نیکو فرمود: صبر جمیل، صبرى است که در آن نزد مردم گله و شکایت نمىشود و امام صادق(ع) در معناى آیه 18 سوره یوسف که در آن آمده است «فصبر جمیل» فرمود یعنى صبرى که همراه با شکوه نباشد. اما راز و نیاز با خداى بىنیاز در مورد مشکلات و سختىها ناصبورى نیست، بلکه استعانت از ذات متعال براى تحمل فشار و حل مشکلات است و این یک نوع ثبات قدم و درخواست صبر جهت تحمل سختىها از بارگاه ربوبى است.
اما آنهایى که به مقام رضا رسیدهاند مشکلات خود را در محضر خداى متعال نیز به زبان نمىآورند، چون که به زبان آوردن هر چند که شکوه از سختى نیست اما شائبه آن را دارد، اظهار درد، پیش خدا به نوعى تغییر وضع موجود را از خدا طلبیدن است و این با مقام رضا سازگار نیست.
اگر انسان در تمامی اقسام صبر خویشتن را نبازد و جزع نکند، یعنى سخنى و حرکتى برخلاف رضاى خدا نگوید و نکند و پیمانه صبرش لبریز نگردد و سفره مشکلات و سختىها را پیش این و آن باز نکند، صبر نیکو دارد.
جزع به معنای شکایت از خداوند در مقابل گرفتاری ها است و با گریه منافاتی ندارد. گریه کردن و تخلیه روانی باعث آرامش و مقاومت بیشتر انسان می شود و در بالابردن آستانه تحمل اثر مثبت دارد. حتی پیامبر خدا که الگوی راستین انسانیت و کمال است در هنگام مرگ فرزند خویش گریه کرد, این نوع گریه کردن نشانه جزع و کم صبری نیست و بلکه علامت رشد عاطفی آن بزرگوار است.
حضرت یعقوب علیه السلام که الگوی صبر جمیل است نیز در فراق یوسف علیه السلام آن قدر گریه کرد که چشمش نابینا شد. آیا می توان گفت که آن حضرت صبور نبود و خدای ناکرده جزع کرده است؟
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید